در راه

پیش به سوی سال 97

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۱ ق.ظ

سال 96 سال خوب توام با اشتباهات بزرگ بود که شاید هیچوقت نشه آنها را نادیده گرفت و به راحتی ازکنارشون گذشت. میشه درس گرفت و بزرگتر شد اما خطاها و اشتباهات گاها ما رو تا اعماق چاهی رها می کنند و بالا امدن و دوباره دیده شدن کار هر کسی نیست. بعض اوقات هم مثل یک زخم هیچوقت التیام نیافته می مانند. با هر حرکتی و نشانه ای تداعی می شوند. به هر حال می گذرند و ما فراموش می کنیم خیلی از اتفاقات زندگی را و این شاید نکته مثبتی در خودش داشته باشه.

سال 96 سالی بود که باید تصمیم می گرفتم خودم باشم. خود خودم با همه بدیها و خوبی ها و مهارت ها و کمبود ها و عقده ها و هر چیزی.  البته با جمله کلیشه ای "دیگران مهم نیستند" چندان موافق نیستم و شاید معنای ان  نمیفهمم اما از خودم می پرسم مگر میشه که دیگران اهمیتی نداشته باشند. شاید سخت باشه و نشه مطلق به این خواسته رسید اما قدمهایی می توانیم برای اهمیت دادن به خودمون و نظراتمون و علایقمون به عنوان یک موجود زنده برداریم. حداقل بگیم که ما هم هستیم و زنده ایم وبرای چه هدف هایی می جنگیم و قدم بر میداریم.
سال 96 سال آن سوتی بزرگ بود. که حتی خودم هم از یادآوری ان خجالت می کشم. اما خوش گذشت.
سال 96 سال رها کردن آدمهای گذری بود که بی جهت خودم را به آنها چسبانده بودم . اما این جرات را به خودم دادم رها شون کنم هر کس دوست داشت می تونه به دنبال من یا همراه من بیاد.
سال 96 سال پر بار کتاب خوانی بود که با مطالعه" بر بال سیمرغ" استاد زرین کوب به عدد 50 رسید. هر چند در سال جدید تعداد و کمیت نباید برایم در اولویت باشه و بر کیفیت این مطالعه و کتابخوانی متمرکز خواهم شد.
سال 96 گذاشتن یک از پاهای خودم از مرز و محدوده راحتی بود البته یک کم. ولی شروعی بود. شاید رها شدن و پرواز با این حرکت کوچک میسر شود.
سال 96 درسهای بزرگی داشت اما توام با رنج و ناراحتی والان که به آنها فکر میکنم می بینم این سرنوشت ماست سرنوشت همه ما که اشتباه کنیم درس بگیریم و یا اصلا درس نگیریم.
سال 96 سال بهتر شدن بود از همه لحاظ البته اگر اتفاقات خجالت آوری را که فقط خودم می دونم از بین آنها فاکتور بگیرم.
سال 97 سالیه که در آن:
شعارم فقط تلاش و زنده نگه داشتن امید حتی در تاریک ترین لحظه های زندگی باشه. و به یاد بیارم که گر چه خیلی از اتفاقات و پیشامدها در حوزه اختیارمن نیست اما شاید بعضی ها رو بشه عوض کرد و  راضی تر زندگی کرد.

شایدبهتر باشه فکر کردن به پیشامدهایی در حوزه اختیار من هستند را در اولویت قرار بدم تا از پیشامدهای مثلا ناگهانی شوکه نشم و راهم رو ادامه بدم.
در سال جدید تلاش می کنم خودم را بهتر بشناسم بجای متمرکز شدن بر شناخت دیگران. خودم به اندازه کافی اسرار آمیز و ناشناخته هستم از این رو وقتی را برای شناسایی دیگران نباید تلف کرد. شاید در وجودم یک معدن کانی گرانبهایی نهفته باشه . چه میدانیم؟؟؟شاید ....

دلم برای خونمون ، مادرم، پدرم و همه دوستانم تنگ شده. برای ایران هم. قبل از اینکه به اینجا بیام نمی دونستم اینقدر این کشور را با همه سختی ها و بی قانونی ها و مشکلاتش دوست دارم. 
برای همه مردمان جهان صلح و آرامش و سلامتی  آرزو دارم . هرچند آرزوی دور از دسترسی است اما یک آرزوی عمیق و با تمام وجودم است. شاید یک روزی آرزوها ناگهان برآورده بشوند.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۲/۲۴
  • ۲۰۰ نمایش
  • نفس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی