تلاش و تلاش و تلاش

- ۱ نظر
- ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۰۳:۵۱
- ۲۳۳ نمایش
امروز 13 روز است که کشور رو ترک کردم به امید بدست آوردن تجربه های بیشتر و جدید تر و شاید عمیق تر. اما تا امروز آنچه که دیدم و درک کرده ام مصداق بارز آسمان همه جا یک رنگ است بود. ادمهایی که اینجا دیدم به همدیگر و به حیوانات وسایر موجودات بیش از آنچه من در کشور خود می دیدم احترام می گذارند. اما آنچه واضح و مشخص است تبدیل شدن این رفتار به یک عادت میانشان است. به وضوح در مدت کوتاه اقامتم حکومت قانون بر آنان را نظاره گر بوده ام.به نظر می رسد اگر آنان نیز راه فراری از قانون می یافتند یا پشتوانه های دینی و مذهبی برای توجیه عملکردهایشان داشتند چندان با مردمان سرزمین من تفاوتی نداشتند.
به این فکر میکنم که انسان حیوانی بیش نیست و با یک مجموعه از قوانین خود را اجتماعی کرده و هر جا مجازات تخطی از قانون بیشتر و درآورتر باشد انسانیت شاید در آنجا بیشتر به چشم بیاید.
مارگارت زن و دیمون مرد مهربانی که با آنان زندگی می کنم. خانواده ای میان سال اند. آنان برایم اعتماد را معنی می کنند. اعتماد به دختری تنها از سرزمینی که به سرزمین تروریست ها شهرت دارد. تا این روز جز مهربانی وادب ازآنان چیزی ندیده ام.
دانشگاه را شروع کردم و کمی پیشرفت داشته ام و امید دارم تجربه های این سفر سرآغازی برای رها شدنم از این منطقه امن و کسالت بار خودم باشد. فرصتی برای رها شدن از بدیهای خود خواسته که تنها و تنها مضرر آن خودم هستم. رها شدن از افکاری که به دلیل ندانم کاریهایم مرا رها نمی کنند.
عکس را خودم گرفتم
آرمان شهر کجاست .آیا چنین جایی وجود دارد ؟
اصل واژه از کلمه یونانی "یوتوپیا" به معنی "ناکجا" گرفته شده است ، یعنی جایی که وجود ندارد، لامکان. آرمانشهر، مدینه فاضله ، بهشت خضراء ، شهر آفتاب و شهر موعود هم به آن می گویند.
منظور از آرمان شهر یا ناکجاآباد مکان خاصی نیست.در واقع جایی است که همه چیز خیلی خوب باشد، چیزی شبیه به انسان کامل با همه ابعاد متضادش. جایی که همه مشکلات برطرف شده باشد، همیشه زنده باشیم، سلامتی تضمین شده باشد و ...
چنین سرزمینی در طول تاریخ آرزوی مردمان هر عصر و دوره ای بوده است . بزرگان و پیشوایان نیز با خصوصیات متفاوتی آن را تعریف و شرط رسیدن و دستیابی به این سرزمین را تعیین کرده اند..
در میان فلاسفه یونان ( ارسطو و افلاطون) آرمان شهر را جایی که عدالت در آن برقرار و مردمان همه دانا و حکیم باشند، دانسته اند .
در نگرش مسلمانان چنین سرزمینی زمانی که امام زمان ظهور و هر گونه ظلم و بی عدالتی ، فقر و و پلیدی ها را نابود کند ، تحقق پیدا می کند.
نظریه پردازان سوسیالیزم به جامعه ای که مالکیت خصوصی از آن برچیده شده و مالکیت جمعی استقرار یابد مدینه فاضله یا آرمانشهر می گفتند.
خلاصه بزرگان و پیشوایان هر مکتب مدینه فاضله را به گونه ای متناسب با مکاتب خود تعریف کرده و ویژگی هایی آن را برشمردند.
اما به راستی در سرزمینی که همه چیز تضمین شده باشد، مرگی نباشد، بیماری رخت بربسته و مشکلات همه حل شده باشند ، آیا امیدی برای زندگی هست؟ آیا چیزی برای جنگیدن و تلاش و بدست آوردن وجود خواهد داشت؟
چنین سرزمینی شاید به ظاهر زیبا و دلفریب باشد اما شاید همه مردمان این سرزمین مردگانی به ظاهر زنده ، بدون هیجانی، چالشی و امیدی برای ادامه زندگی باشند .
آرمان شهر ها خوبند اما برای به تصور کشیدن نداشته هایمان و تلاش برای رسیدن به حداقل چیزهایی که خودمان در کسب آن تواناییم و مختار.
خوب که فکر میکنم میبینم من در ناکجا آباد زندگی می کنم، اینجا ناکجا آباد است . آسمان پرستاره بالای سر من است، زمین سخاوتمند در زیر پایم ، کوهی استوار در پشت سرم و دشتی فراخ و سرسبز روبه روی من است. من در ناکجاآبادم. آرمان شهری که خود باید بسازم .
عکس:" شهر Nowa Huta در لهستان مثالی از یک آرمان شهر ناتمام"