حال این روزها
خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است ( سوره توبه آیه 9).
این یک نوشته شخصی است که هیچ ارزشی ندارد. تاکید می کنم هیچ.
این روزها حال و احوال روح و روانم اصلا خوب نیست.
البته دلیل اون کار نادرستی است که انجام دادم. تشخیص درست یا غلط بودن کاری خیلی آسون نیست. اما از آنجا که چندان با روحیات من و شاید مرام وآنچه که از وجودم بر می یاد سازگار نیست و تونسته اینطور منو تحت تاثیر خودش قرار بده و یک جورایی تا مرز افسردگی بکشونه " به احتمال زیاد کار نادرستی بوده " و بدون فکر انجام شده.
جای خوشحالی داره که هم دلیل حال بدم رو می دونم و هم دلیل کار نادرستم رو .
کارم ناشی از تنهایی وحشتناکیه که همیشه با من همراه بوده. البته تعریف درستی از تنهایی ندارم و بستگی به شخص داره که چطور براش معنا پیدا کنه. منظور من از تنهایی اینکه کسی نباشه حرفات رو گوش کنه و راهکار نده فقط گوش کنه. متاسفانه در همه مراحل زندگیم از کمبود دوست و رفیق به معنای واقعی در مضیقه و تنگنا بودم .
برای من ضرب المثل "دستش نمک نداره" مصداق داشته . مثال های زیادی براش هست هم نیازی نمی بینم اینجا اونا رو بیان کنم و البته بهش هم فکر نمی کنم چون مهربون بودن و دستگیر بودن باید بدون توقع باشه
همیشه هم به خودم گفتم حتما یک مشکلی هست و این مشکل هم از طرف خودته و واقعا خیلی وقتها دلم برای خودم سوخته بس که همیشه حق رو به دیگران دادم.
البته باید بگم قبول دارم کتابها بهترین دوستانم بودن اما همه قبول داریم که باز هم با همه گسیختگی ها و جدایی ها و فرار کردن هامون از همنوع آدمها چیز دیگه هستند. و شاید برای همه موجودات همینطوری باشه یعنی درخت رو فقط درخت بفهمه و حشره رو فقط حشره و انسان رو فقط انسان.
البته بگذریم از آدمهایی که حیوانات بیچاره رو اسیر می کنند و اسم دوست روی اون می گذارند که من واقعا نمی فهم این دوستی را. و اینکه برام جالبه که یک گربه یا سگ چطور می تونه یک انسان رو بفهمه. اینکه این موجودات قابل احترام هستند و رعایت حقوقشون از لازم رو کامل قبول دارم اما فهم بین دو گونه را نمی فهمم جز اینکه اونها هم ابزارن برای ما . هر چند گاها انسانها هم برای بعضی هامون شکل ابزار به خود می گیرند.
بگذریم
یک جور شیطنت دیوانه وار در این کارم نهفته بود . برای منی که پا رو هیچوقت از آن چیزی که مراجع راه راست می گن بیرون نذاشتم این حرکت خیلی زیاد بوده. البته باید باهاش کنار بیام.
این بار هم به خدا پناه می برم. هر چند فقط چنین واقعی به یادش می افتم اما خودش می دونه که من همیشه سعی کردم بنده خوبی باش و همیشه تلاشم رو کردم هر چند خیلی وقتها شکست نتیجه بوده و ثمره هیچ.
اما بازم یک خصلت خوبی که در خودم سراغ دارم همین امید داشتنه که بهم جرات میده باز هم برم جلو به امید فردا ها و روزهای بهتر.
یا علی ( امامی که خیلی او را دوست دارم مرام و مسلکش تکرار نشدنی است)
- ۹۶/۰۹/۲۴
- ۱۶۵ نمایش